روضه، حالا اون که دست.mp3
11.34M
🎙کربلایی علی کرمی 📆 ایام شهادت سلام الله علیها ۱۴۰۲ حالا اونکه دست به دیواره منم اونکه درد داره و بیداره منم دستم از خجالتت بر نیومد این وسط اونکه بدهکاره منم هنو یادمه نفس نفس میزد همه رو از در خونه پس میزد یادمه شبا تا صب از زورِ درد بالشو به میله ی قفس می زد شاعر ؟ ........................ چنان زدند به هم روز و روزگار مرا گرفته دست خودش گریه اختیار مرا زن جوان که نباید عصا بدست شود گرفت جور فلک لذت بهار مرا شکسته است غرورم میان این خانه شکسته اند سر یار خانه دار مرا نفس نداشت ولیکن به من نفس میداد و باز کرد گره های سخت کار مرا لباسها به تنش زار میزند دیگر که آب کرده جراحت تن نگار مرا قرار بود که باهم‌ دوباره حج برویم به هم‌ زدند حسودان من قرار مرا عجیب نیست که شب دیر میروم خانه برای آنکه نبینند حال زار مرا بدون فاطمه بودن نمیخورد به علی خدا زیاد کند طول عمر یار مرا آهای اهل مدینه زن مرا کشتید شکسته اید دگر بغض ذوالفقار مرا ✍ ........ برا اینکه نمیرم در این دم آخر بخند راحت جانم بخند جانِ علی بخند راحت جانم که بعد خنده تو کسی بغیر مغیره بمن نخندیده غم همین بس که مغیره به علی میخندد آن غلافی که تورا زد به کمر میبندد سرِ آن ضربه زد بازوی تو درد گرفت چقدر جایزه این قنفذ نامرد گرفت https://eitaa.com/emame3vom/86875