.
#امام_زمان
#شهادت_امام_هادی
#مناجات_انتظار
ای روضه خوان محنت ِ ارباب سامرا
درد آشنای غربت ِ ارباب سامرا
بزم عزا به پا شده در زادگاه تو
آتش زده به قلب همه، سوز ِ آه تو
حاضر شدی کنار اسیر ِ رها شده
با زهر کینه، حاجت ِمرگش روا شده
جدّت اگرچه بر همه عالم امیر بود
اما همیشه گوشه ی زندان اسیر بود
جدّ تو را به خان ِ صَعالیک برده اند
دستش به جرم نام علی! رفته بین بند
یک شب درون سینه ی پاکش گدازه رفت
دشمن درون خانه ی او بی اجازه رفت
حقّش دهید یک شبه قدّش خمیده است
در پشت اسب پای پیاده دویده است
پای برهنه، بردن معصوم، وای ِ من
در کوچه ها،کشاندن ِمعصوم وای من
جدّ تو را به مجلس مِی ،برده دشمنش
کرده تعارفَش، دم ِ مشروب خوردنش
خیلی جسارت از متوکّل شنیده است
اما کسی جدا،سر او را ندیده است
شکر خدا که بر لب او خیزران نخورد
از زخم روی لعل لبش ، دختری نمُرد
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)✍
.