🇮🇷 امام‌ زمان (عج) 🇵🇸
🌱تشـرفات... مرحوم حجة الاسلام آقای شیخ علی کاشانی فریدةالاسلام» می گوید: یک شب در اطاق پذیرائی مرح
🌱تشـرفات... شهید هاشمی نژاد می گوید: شبی مرحوم استادم «شیخ علی کاشانی فریدةالاسلام» در ایوان اطاق فوقانی که در قم برای زندگی اجاره کرده بودیم، رو به حیاط منزل ایستاده بود و حضرت بقیّةالله ارواحنا فداه را با زیارت آل یس زیارت می کرد وبا آن حضرت مناجات می نمود. من هم در کنار او منقل آتش را برای کُرسی درست می کردم، یعنی آتش را باد می زدم تا برای زیر کرسی آماده شود. ناگهان دیدم مرحوم استاد تکانی خورد وحال توجّه اش، بیشتر شد وگریه اش شدّت کرد. من سرم را بالا کردم تا ببینم چه خبر است، با کمال تعجّب دیدم: حضرت بقیّةالله ارواحنافداه در میان زمین و آسمان مقابل استادم ایستاده و به او تبسّم می کند و من در آن تاریکی شب، تمام خصوصیّات قیافه وحتّی رنگ لباس آن حضرت را می دیدم. سپس سرم را پائین انداختم باز دو مرتبه وقتی سرم را بالا کردم آن حضرت را با همان قیافه وهمان خصوصیّات دیدم. بالأخره چند بار این عمل تکرار شد و در هر مرتبه جمال مقدّس آن حضرت را مشاهده می کردم، تا آنکه در مرتبه آخر که سرم را پائین انداختم متوجّه شدم که استادم آرام گرفت. وقتی سرم را بالا کردم و به طرف آن حضرت نگاه نمودم دیگر آن آقا را ندیدم معلوم شد که مناجات استادم با رفتن آن حضرت تمام شده است. وقتی من واستادم پس از این جریان در میان اطاق، زیر کرسی نشسته بودیم، استادم به گمان آنکه من چیزی ندیده ام می خواست موضوع را از من کتمان کنند. من ابتداء به او گفتم: استاد! شما آقا را به چه لباسی می دیدید؟ او با تعجّب از من سؤال کرد وگفت: مگر تو آن حضرت را دیدی؟! گفتم: بلی! با لباس راه راه و عمّامه ای سبز و قیافه ای جذّاب که خالی در کنار صورت داشت و خلاصه آنچه از خصوصیّات در آن حضرت دیده بودم به او گفتم و او مرا تصدیق کرد وتشویق نمود و خوشحال شد که من لیاقت ملاقات با آن امام معصوم را پیدا کرده ام. 📗ملاقات با امام زمان ارواحنافداه ♥ 【@emamzaman