هر روز در صحنه‌های واقعی زندگی قرار می‌گیرم. اتفاقات گوناگونی برایم می‌افتد و با افراد زیادی مرتبط می‌شوم. تضادها فراوان است و من با هرکدام یک جور درگیر می‌شوم. اما به عمق دلم که رجوع می‌کنم، می‌یابم در همهٔ آن‌ها یک واحد دارم. من می‌دانم که درونم پُر است از اسم‌های خداوند مثل «رحمان»، «رحیم»، «حلیم»، «ستّار»، «عفوّ»؛ و جالب‌تر آنکه دوست دارم دیگران مطابق این اسم‌ها با من رفتار کنند. دوست دارم اشتباهم را ببخشند. دوست دارم عیبم را بپوشانند. دوست دارم عصبانیتم را پاسخ ندهند. دوست دارم در برابر خطاهایم صبور باشند‌ و... . این «دوست دارم»ها نشانه‌اند؛ نشانهٔ اینکه خودم هم این نیروها را دارم و می‌توانم این‌گونه باشم. و اگر همهٔ ما در داشتن این اسم‌ها مشترکیم، چرا همگی این دارایی را به کار نگیریم و این سرمایه را خرج نکنیم؟ ساز دلمان کیست؟ @Lotfiiazar