سراغ مادربزرگ رفتم تا انشایم را برایش بخوانم. «به نام خدا موضوع انشا: هر کس آرامش را در چیزی می‌بیند. عده‌ای فکر می‌کنند ماشین و موبایل و خانه، عامل آرامش هستند؛ عده‌ای این‌ها را دارند، اما آرامش ندارند. بیمار، آرامش را در داشتن سلامتی می‌بیند؛ اما بسیارند افراد سالمی که آرامش ندارند. بعضی‌‌ها آرامش را در تنهایی می‌بینند و بعضی هم از تنهایی بیزارند.» به اینجا که رسیدم گفتم: مادربزرگ بالاخره آرامش در چیست؟ انشایم را چطور تمام کنم؟ مادربزرگ پرسید، به نظرت چرا بیشتر مردم آرامش ندارند؟ گفتم: نمی‌دانم. گفت : چون دل ما پر است از حسادت، کدورت، سوءظن و نگرانی. تا این‌ها را داریم، با هیچ‌چیز و هیچ‌کس، آرامش نخواهیم گرفت. برای رسیدن به آرامش باید دلمان را پاک کنیم و به بسپاریم. خدایی که در درون همۀ ما هست و هر لحظه ما را به سوی خود می‌خواند. برگرفته از بحث @Lotfiiazar