عشقـہ♡ چهارحرفہ
•┈┈┈┈┈••✾🕊✾••┈┈┈┈• •┈┈┈┈┈••✾🕊✾••┈┈┈┈• رمان"ماه‌نقره‌اۍ‌و‌طنین‌صدایٺ" #پارت_13 #نویسنده_خاد
•┈┈┈┈┈••✾🕊✾••┈┈┈┈• •┈┈┈┈┈••✾🕊✾••┈┈┈┈• رمان"ماه‌نقره‌اۍ‌و‌طنین‌صدایٺ" ❌ با صدای آن دختر توجه چند نفر دیگر هم به مونیکا جمع شد کافی بود کلمه ای حرف بزند تا بالا بیاورد پس فقط سری تکان داد و به سمت سرویس بهداشتی ها رفت توی روشویی خم شد و بالا اورد باز هم خون گریه اش گرفته بود دهانش را شست و دوباره به جای خود برگشت و نشست دارو هایش را خورد و دوباره چشمانش رابست یاد حرف آن پسر افتاد که گفته بود " امام رضا(ع) شفا میده " از ته دل اسم امام رضا(ع) را صدا زد در اثر دارو ها کم کم خوابش برد در خواب دشتی سرسبز را دید که پوشیده از گل های زیبا و رنگا رنگ بود چرخی دور خود زد و ایستاد شخصی را از دور دید که به این سمت می آمد قدی بلند و رشید داشت صورتی نورانی و شال سبزی بر سر داشت نزدیک که رسید با صدای زیبا و دلنشینی گفت: سلام دخترم ( از‌ رمان‌ فقط‌ با‌ ذکر‌ نام‌ نویسنده‌ وگرنه‌ حرام‌ و‌ پیگرد‌ قانونی‌ دارد) ناشناس بگوشیم: https://harfeto.timefriend.net/16729325764576 •┈┈┈┈••✾🖤✾••┈┈┈┈• @eshghe4harfe •┈┈┈┈••✾🖤✾••┈┈┈┈•