#خاطرات_رهبر_انقلاب۸
ماها متاسفانه سرگرمیهای خیلی کمی داشتیم؛ این طور سرگرمیها آن وقت نبود، البته پارک بود، ولی کم و خیلی محدود، مثلا در مشهد فقط یک پارک در داخل شهر بود و محیطهایش، محیطهای خیلی بدی بود. ماها هم خانوادههایی بودیم که پدر و مادرها مقید بودند، اصلا نمیتوانستیم برویم.
برای مثال من در دورهی جوانی، امکان اینکه بتوانم از این مرکز عمومی تفریحی استفاده کنم، وجود نداشت؛ به خاطر اینکه این مراکز، مراکز خوبی نبود، غالبا مراکز آلودهای بود. دستگاههای آنوقت هم مقداری سعی داشتند که مراکز عمومی را آلودهی به شهوات و فساد بکنند؛ این کار تعمدا و با برنامهریزی انجام میشد. آن وقتها این را حدس میزدیم، بعدها قرائن واطلاعات بیشتری پیدا کردیم، معلوم شد که واقعا همینطور بوده است؛ یعنی با برنامهریزی، محیطهای عمومی را فاسد میکردند! لذا ماها نمیتوانستیم برویم.
بنابراین تفریحهای آن وقت ماها از این قبیل نبود. تفریح در محیط طلبگی خودم در دوران جوانی، حضور در جمع طلبهها بود. به مدرسهی خودمان- مدرسهای داشتیم، مدرسهی نواب- میرفتیم؛ جو طلبهها برای ما جو شیرینی بود. طلبه ها دور هم جمع میشدند، صحبت و گفت و گو و تبادل اطلاعات میکردند و حرف میزدند.
محیط مدرسه برای خود طلبهها مثل یک باشگاه محسوب میشد؛ در وقت بیکاری آنجا دور هم جمع میشدند.
ادامه دارد...
#خاطرات
#سید_علی_خامنه_ای
استکبار ستیزان