مقاله جدیدم منتشر شد. الحمد لله. مقدمهای ساده درباره آن عرض کنم:
جمهوری اسلامی ایران، خیلی دوست دارد که جامعه اش از نظر اخلاقی امن باشد. به اصطلاح، امنیت اخلاقی داشته باشد. برای این هدف، وظیفهای را به پلیس و به طور خاص «پلیس امنیت اخلاقی» محول کرده است تا با کسانی که امنیت اخلاقی را نقض میکنند، برخورد کند.
محدوده عمل پلیس امنیت اخلاقی، جرائم اخلاقی است؛ ولی به دلیل سنخ متفاوت مسائل اخلاقی از مسائل حقوقی، خیلی از مردم نمیپسندند که پلیس در همه مسائل اخلاقی دخالت کند و با آن همکاری نمیکنند. به ویژه با تحولات اخیر، محدوده آن محدود شد.
اغلب کارشناسان فرهنگی میگویند: رویکرد مقابلهای همراه با روشهای صرفا انتظامی، به جای رویکرد تربیتی همراه با روشهای اصلاحی، منجر به تأمین امنیت نمیشود.
برای این کار، پلیس باید خیلی خوب بداند که مردم چه اخلاقی دارند و چطور میشود با آنها حرف زد.
یک فرضیه هست به اسم «اقناع» که میگوید: عامل ادامه یافتن برخی جرائم اخلاقی، برخورد نادرست پلیس با متخلفین و عدم موافقت کلی متخلفین با برخورد پلیس و عدم پذیرش وی برای تغییر رفتار است. پلیس باید بتواند مردم را برای ترک جرم متقاعد کند. این متقاعدسازی یا با اقناع قلبی مجرم همراه است یا آنکه فقط تسلیم و موافقت مجرم برای تغییر رفتار را به دنبال دارد.
اگر این فرضیه درست باشد، باید ببینیم که پلیس چطور میتواند مردم را قانع کند و چه ویژگیهایی باید داشته باشد که مردم به حکمش گوش کنند و رفتارشان را تغییر بدهند.
من در پژوهش
«مدل مفهومی پلیس اقناعگر؛ با تأکید بر پلیس امنیت اخلاقی»، میخواستم ببینم که پلیس چه نقشی در اقناع مردم دارد و چطور میتواند مردم را قانع کند که جرم اخلاقی مرتکب نشوند. به این منظور، مبانی نظری فرضیه را توضیح دادم و با ۲۸ کارشناس امنیت اخلاقی مصاحبه کردم. بعد از کدگذاری مصاحبهها، نهایتا مفهوم
«پلیس اقناعگر» در پنج سبک مختلف تعریف و تنظیم شد.
🙏با تشکر از توجه شما
🖊️ عبدالله عمادی (معین)
@abdollahemadi