من که درد دارم!
پس چرا عکسهایم سالم است؟!
چرا رادیولوژی هیچ چیز را در من نشان نمیدهد که توجیه کننده این درد باشد؟!
چرا آزمایشها همه خوب و نرمال است؟!
تا به حال این لحظه را تجربه کردهاید؟؛لحظه سردرگمکننده و عذابآوری است که با درد فراوان به دکتر مراجعه کنی و دکتر بگوید هیچیت نیست پاشو برو... احساس ترس و یأس بر تو غالب میشود. با خودت میگویی حتما این آزمایشها اشتباه است! حتما دکتر بیسواد است! شاید اصلا چیزی در من باشد که هنوز کشف نشده باشد! از هیچ کدام از این احتمالات مطمئن نیستی اما از یک چیز مطمئنی: درد داری
هر چه دیگران میخواهند آتش درونت را خاموش کنند، بیشتر شعله میگیری و سوز و گدازش را حس میکنی.
نفس عمیق و کامل میکشی و چشمهایت را میبندی و به دنبال مورفینی در رؤیاهایت میگردی تا دردت را تسکین بدهد.
دردهای انسانی، در بدو بروز، دردهایی ناشناخته هستند که نه خود آدم آن را میفهمد نه دیگران. اما باید دانست که مسکن ها رهزن درمانند و آدم را از خودکاوی دور میکنند.
✍️ عبدالله عمادی (معین)| ۲۲ تیر ۱۴۰۳
@abdollahemadi