🟢
#داستان
🔸اعتقاد بخدا
از بزرگی پرسیدند تو چرا به خدا اعتقاد داری؟
گفت: کنار دریا مرغابی را دیدم که پایش شکسته پایش را داخل گل های رس مالید بعد به پشت خوابید و پایش را به سمت نور خورشید گرفت تا گل خشک شود
این طوری پای خودش را گچ گرفت
فهمیدم که نیرویی مافوق طبیعی وجود دارد که به او این آموزش را داده حالا اسم این نیرو را می توانید خدا یا هر چیز دیگر بگذارید . . . . .