خواهرش رو شب عروسی دزدیدم و به خونم بردم با اینکه از ترس بیهوش شد اما قصد نداشتم از انتقام بگذرم..!😏 شیفت بودم که عکس خواهرم رو فرستادن نفهمیدم چطور به اون آدرس رفتم. هرچی در میزدم هیچ کس باز نمیکرد و برای همین از دیوار رفتم تو خونه ولی اثری از هستی نبود با تمام خشمم هستی رو صدا میزدم و خونه رو می‌گشتم.! با شنیدن صدای گریه اش از توی حموم داخل رفتم باور نمی‌کردم این تن بی جون که توی خون خودش غلتیده 😱🥶 کتم رو روی تنش انداختم که لب زد: گفت دوسم داره ولی همش دروغ بود،،! لباش سفید شد و دستاش شل شد و همونجا تو بغلم جون داد بدنش رو چند بار تکون دادم اما نفس نمی‌کشید..! به خاطر آبروی آقام کسی پیگیر نشد ولی من قسم خورده بودم انتقام بگیرم برای همین شب عروسی خواهرش رو دزدیدم و... https://eitaa.com/joinchat/3821404837Cf14fc61570 نیهان دختری که از عمق فسادهای زندگی برمیخیزد و...