#خاطرات_سعید
۹.هیئت ماشینی
همین که مینشست توی ماشین، قبل حرکت دکمه ضبط را میزد. یک فلش را پر کرده بود از سخنرانی های حاج آقا عالی و حاج آقا رفیعی.
هر وقت بیرون میرفتیم چه از خانه مان تا محله پدری سعید، چه برای زیارت حرم و جمکران یا هر کار دیگر، ماشین میشد جلسه هیئت. انگار نشسته باشیم پای منبر و سخنرانی. نمیخواست همان چند دقیقه هم که توی مسیر هستیم همین طوری بگذرد.
راوی: همسرشهید
🕌
@masjed_emamhassan