هدایت شده از دوتا کافی نیست
۶۰۹ هنگام ترخیص و بعد از آن فهمیدم ۳ پزشک متخصص که به نوعی درگیر این اتفاق بودند (پزشک معالج خودم که بالای سرم نیامد و پزشک آنکال که کوتاهی کرد و نیامد بیمارستان و پزشک جراحم در بيمارستان) با هم تبانی کردند که بگویند شب اول به اصرار خودم مرخص شدم💔 تا بعدا برایشان دردسر نشود. وقتی سه بار درجاهای مختلف این را شنیدم به غیرتمان برخورد و از بیمارستان شکایت کردیم. رئیس بیمارستان آشنا بود وقتی از ماجرا باخبر شد، خیلی جانب ما را گرفت. اولش فکر می‌کرد جنین دوسه ماهه را سقط کردم ولی وقتی فهمیده بود که من ۹ ماهه باردار بودم و باید آن شب از من و فرشته‌ ام مراقبت می‌شد، ولی ترخیصم کردند. اما چه فایده یکسال ما را سر دواندند و جواب مشخصی ندادند، بعد هم گفتند به کادر خاطی تذکر دادیم😐 همین!!! ما دیدیم واقعا حق اینجا پایمال شده و جان یک انسان گرفته شده، بدون هیچ وجدان دردی. پس از طریق قوه‌ قضائیه رسما شکایت کردیم. برادر همسرم که وکیل خبره ای هستند پیگیر کار ما شدند و هنوز نوبت دادگاهمان نشده و ما به یاری خدا قصد داریم اینجا صدای همه ی فرشتگانی باشیم که با قصور پزشکی حق حیاتشان گرفته شد. و بایستیم در مقابل کسانی که راحت با جان انسان ها بازی می‌کنند و بی هیچ حس وظیفه شناسی از کنارش می‌گذرند. الان نزدیک ۲۱ماه از پرکشیدن فرشته ام گذشته. من همچنان پيگير فرزندآوری هستم و مشتاقانه در انتظار... اما بعداز زایمان سوم دچار مشکلاتی شدم که مانع بارداریم شد. به فضل خدا در حال درمان هستم و التماس دعا دارم. امیدوارم خداوند مرا باز هم قابل بداند.🤲 کاش آنهایی که در سنین باروری هستند انقدر سخت نگیرند و فرزندآوری را بر خود واجب و حقا جهاد بدانند. من در دوران زندگی مشترکم دچار بیماری‌هایی شدم که بارداری ام را اجبارا به عقب انداختم و در حال حاضر در ۴۰ سالگی بازهم منتظر بچه دار شدن هستم. همیشه هم به دوستان و همکاران و اقوام با اصرار و تاکید زیاد می‌خواهم که به فکر فرزند بیشتری باشند. من خودم را مادر سه فرزند میدانم و فرشته‌ کوچک آسمانی ام را متعلق به خودم میدانم و مطمئن هستم خداوند ذره ای به کسی ظلم نمی‌کند و مرا آن دنیا از وجود پاک و خواستنی فرزندم سیراب می‌کند. از همه‌ی خوانندگان این تجربه التماس دعا دارم تا بتوانیم قصور پزشکان را در زایمان سومم ثابت کنیم. تا دیگر چنین حادثه تلخی تکرار نشود.🤲 من با تمام وجودم در مورد فرزندآوری احساس مسئولیت می‌کنم. با تمام مشکلاتي که سر راهم هست خودم را مکلف به تکلیف میدانم، نتیجه با خداست. به همسرم بارها گفتم سال ۹۹ برایمان سال عجیبی بود. ابتدای سال یک دخترمان به اتاق عمل رفت که به لطف خدا زنده به ما تحویل داده شد و انتهای سال هم دختر دیگرمان که جنازه اش را تحویل گرفتیم. الحمدالله علی کل نعمه، به اميد روزی که همه ی ما در هر جایی که هستیم با وجدان بیدار کار کنیم. چه مادر، چه معلم، چه پزشک یا... بقول علامه ی فقید حسن زاده آملی خدا شناس باش در هر لباس که باشی. الان آرزو داریم دوباره به قم برگردیم و انشالله تجربه شیرین زایمان طبیعی در قم را تکرار کنیم با حداقل دو زایمان دیگر... 🥰 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075