#روزنوشت
#شیرینترینها
دخترک 7 ساله است وتازه به جمع بچهها پیوسته و اولین بار است که به مسجد میآید و یکدیگر را میبینیم،
بچههای کوچک غالبا سخت ارتباط میگیرند و چون هنوز مدرسه را درست تجربه نکردند،
ارتباط با غریبهها برایشان پیچیدهتر است.
علیایحال تلاشم این است که بچه غریبی نکند، اما همچنان سخت جواب دیالوگها را میدهد
ماسک هم طبق معمول یک مانع ارتباطی جدی است، آن هم در قبال کودک که به شدت نیاز به دیدن لبخند دارد.
(در یکسال و نیم اخیر
تعامل با بچهها از پشت ماسک
سختترین کار ممکن بوده
بچههایی که لبخند مربی را نمیبینند و باید همه تلاشت با نگاه باشد و حرارت کلام و هیجان صدا
و حتی محدودیت نوازش و موارد دیگر
هم وجود دارد!)
دخترک گوشهگیری میکند و خیلی وارد جمع نمیشود،
من هم فقط چشمانش را دیدهام و چون طبق معمول طاقت نمیآورم
از او میخواهم که ماسکش را پایین بکشد تا صورتش را ببینم
بعد فاصله میگیرم و خودم همینکار را میکنم تا خنده و محبت را واقعیتر ببیند و باور کند...
با کوچکترها که مشغول بازی میشود به سراغ بقیه میروم
چنددقیقه نمیگذرد که کوچکترها میآیند و با سروصدا میگویند
خانوم فلانی دلش درد میکند!
دخترک تازهوارد را میگویند،
میروم کنارش
روی صندلی نشسته و خودش را جمع کرده، با اینکه ماسک دارد اما بغضش را حس میکنم،
آرام میپرسم کجای دلت درد میکند،
دستش را روی شکمش میگذارد،
دستم را میگذارم و میپرسم همینجا؟
سرش را با بغض تکان میدهد،
کوچکترها ایستادهاند و انتظار معجزه دارند،
طبق عادت میخواهم حمد بخوانم اما برای یک لحظه تردید به جانم میافتد که اگر خوب نشد تکلیف احساس بچهها با سوره حمد چه میشود؟!
خیلی زود بیخیال این وسوسه میشوم،
تو در این عالم چکاره هستی
وقتی دخترک خدایی دارد که هوای دل و احساسش با اوست!
قوت میگیرم،
دستم را آرام روی دلش میگذارم،
میپرسم سوره حمد را بلدی؟
سر تکان میدهد
از 6 سالهها و 7 سالهها و تنها 8 سالهای که دورش را گرفتهاند، میپرسم بلدید؟
همه میگویند بله
8 ساله میگوید بلد نیستم!
میگویم همه با هم برایش حمد میخوانیم و دعا میکنیم که خوب شود
شروع میکنم آرام و شمرده،
بچهها هم میخوانند
خودش هم دارد زمزمه میکند،
بغضش را فراموش کرده!
تمام که میشود نوازشش میکنم
و میگویم همینجا بشین و بازی نکن
بهتر که شدی خبرم کن...
و میروم سراغ بقیه،
چند دقیقه بعد کسی لباسم را میکشد
دخترک است با چشمانی که غریبگی نمیکنند
"دلم خوب شد خاله جون"
و خدا میداند با شنیدن این جمله که با صدای کاملا آهسته بیان میشود،
چقدر آباد میشوم...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann