🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 حکایت به قلم "ســاده و روان" 📚 باب دوم : در اخلاق درویشان 🌺 حکایت ۴۰ 💫 جوانی از شدت مستی بر روی زمین افتاده بود و هیچ اراده و اختیاری در او نبود. شخصی پرهیزکار از کنار او در حال گذر بود و برای مدتی به آن جوان خیره شده بود. آن مست سرش را بلند کرد و گفت: " اذا مَرّوا بِاللغو مَرّوا کراماً " (۱) 🔸اذا رأیت اثیما کن ساترا و حلیما 🔹یا من تقبح امری لم لاتمر کریما (۲) 🔸متاب ای پارسا روی از گنهکار 🔹ببخشایندگی در وی نظر کن 🔸اگر من ناجـوانمردم به کردار 🔹تو بر من چون جوانمردان گذر کن ۱_هنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد می کند، بزرگوارانه از آن می‌گذرند.(سوره فرقان_۷۲) ۲_هر گاه گنهکاری را دیدی عیب پوش و بزرگوار باش ای کسی که کار مرا زشت می شماری چرا بزرگوارانه بر من نمی نگذری 🖊@ghalatnanevisim