کاریکلماتور *می خواست سر و گوش به آب بده رفت حمام. *سر جلسه امتحان از مغز مدادم استفاده می کنم. *دیروز آمدم جلوی آینه ام ،گفت ببخشید شما؟ *دیگر پلک نمی زنم چون شنیده ام زندگی به چشم بر هم زدنی تمام می شود. *یک عمر نفس می کشید چند روز است ترک کرده. *حالش خوب نبود ،به گذشته فکر می کرد. *مراسم ختم ،جشن تولد مرگ است. *مادر بامشتی آرد و کمی آب نان می ساخت،مادر می ساخت. *گربه دستش به گوشت نمی رسید می گفت:یادش بخیر چه لذیذ بود. *گربه به ماهی گفت :چه ماهی! کبری بهپور