پارسی گل نیست، ماه نیست، دل ماست پارسی غوغای کُه، ترنّم دریاست پارسی از آفتاب، معجزه بر دوش می‌کشد رو بر مراد و روی به فرداست پارسی از شام تا به کاشغر، از سند تا خجند آیینه‌دار عالم بالاست پارسی تاریخ را، وثیقهٔ سبز شکوه را خون من و کلام مطلّاست پارسی روح بزرگ و طبل خراسانیان پاک چتر شرف، چراغ مسیحاست پارسی تصویر را، مغازله را و ترانه را جغرافیای معنوی ماست پارسی سرسخت در حماسه و هموار در سرود پیدا بود از این، که چه زیباست پارسی بانگ سپیده، عرصهٔ بیدارباشِ مرد پیغمبر هنر، سخن راست، پارسی دنیا بگو مباش، بزرگی بگو برو ما را فضیلتی است که ما راست پارسی