.
آغازی در پایان
پایان شاهنامه آغاز روزگاری نو، نازشخیز، نوازشگر در تاریخ ایران: این سرزمین سپند اهورایی است. در این روزگار که یکپارچگی و یکپارگیِ برونی و فرمانروایانه از میان رفته بود و از هر سویی، گردنکشی نام و کامجوی سر برمیآورْد و چندی بر پارهای از این بومِ بهین فرمان میراند، پایگاه و پایندانِ ( ضامن ) پایداری و ماندگاری ایران گردید و پارههای پراکنده و از هم گسسته را، با رشتههایی درونی و نهانی و نهادین، استوارتر از پیش، به یکدیگر پیوست، با پیوندی پولادین: رشتههای فرهنگ و ادب و هنر: رشتههایی که هر خودکامهای سیاهنامه، هر آزمندی دُروند، آنها را، تیرهرای و خیرهسر، با زور و زر، فرونمیتواند گسست و گزندی گران، به جغرافیای مینُوی و فرهنگی ایران نمیتواند زد و پیوستکی و درهم تنیدگیِ آن را زیان و آسیب نمیتواند رسانید.
این روز بزرگ و برین: روز پایان سرایش شاهنامه، بر همهی ایرانیان: بر آنان که فرزندان فرٌمند و دلبند فردوسیاند و در جهان جادوانه و جاودانهی شاهنامه میزیَند، خجسته باد!
استاد دکتر کزازی