🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 کربلا غوغا به پا کن ماه مولا می‌رسد زاده زهرای اطهر عشق اولی می رسد بر سر هر کوی و کوچه پرچم مشکی به پاست ماه اشک و ماتم اولاد زهرا می‌رسد با نوای العطش در خیمه ها گریان شدند طفلکان فریادشان تا به ثریا می رسد شرم دارد آب از دستان عباس دلیر با چه اندوهی به سوی خیمه سقا میرسد گرچه عباس علمدار است پشت لشکرش پشتش از غمها شکسته ناشکیبا (چون معما)می رسد قاسم و اکبر و عون وحر و جعفر با حبیب آتش شمشیرشان تا عرش بالا می‌رسد شمر ذی الجوشن کشیده تیغ نفرت از میان خون حنجر از زمین تا عرش اعلا می رسد حرمله کرده نشانه نای خوشبوی علی جای بوسه تیر بر آن طفل نوپا می‌رسد آه از آن آبی که مهر مادرش صدیقه بود جای کام تشنه کامان سوی دریا می رسد وای از آن گلها که در دشت بلا پرپر شدند سیل خون افتاده راه و تا به صحرا می رسد آسمان آبی نباریدی ولی خون گریه کن چون صدای ناله تا اوج ثریا می رسد ک. قالینی نژاد_افروز