محفل شعر قند پارسی
من از باز ترین پنجره با مردمِ این ناحیه صحبت کردم، حرفی از جنس زمان نشنیدم. هیچ چشمی... عاشقانه به زمین خیره نبود! کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد! هیچ کس زاغچهای را ... سر یک مزرعه جدی نگرفت؛ من به اندازهی یک ابر دلم میگیرد.
#سهراب_سپهری