سروده ها.. هستی ،به پستی خود اعتراف کرد، روزی که پهلوی یاس شکست،!! * حکایت تو، پُر از مظلومی ست: کوچه ی مدینه ، درب نیم سوخته، صورت سیلی خورده، چادر خاکی ، علیِ دست بسته، پهلوی شکسته غنچه ی نشکفته ، ونشان غربتی که هنوز بر سینه ی خاک مانده است. ** کیوانی # ایام فاطمیه