‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ۱۲ دی زادروز ایرج زبردست (زاده ۱۲ دی ۱۳۵۳ شیراز) شاعرِ رباعی‌سرا او از سال ۱۳۶۸ گفتن شعر را آغاز کرد و بیش ۱۰ مجموعه شعر از او منتشر شده و نیز به زبانهای انگلیسی و تاجیکی هم  برگردانده شده است. کتاب حیات دوباره رباعی، مجموعه کاملی درباره او و رباعیات اوست که توسط بهاءالدین خرمشاهی و محمد اجاقی توسط موسسه انتشارات نگاه  انتشار یافته است. رباعیات زیر از سروده‌های اوست: من: دهکده‌ها نبض حقایق هستند او: مردم ده با تو موافق هستند ناگاه صدای خیس رعدی پیچید باران که بیاید همه عاشق هستند شب، ساعت ابری مرا داد به‌تو افتاد نگاهِ خسته باد به‌تو باران زد و خیس شد تنِ خاطره ها باران زد و باز یادم افتاد به‌تو آهم که هزار شعله در بر دارد صد سلسله کوه را ز جا بر دارد       من رعدم و می ترسم اگر آه کشم سرتاسر آسمان ترک بر دارد آرام و صبور، پاک و روشن هستی موسیقی سرشار شکفتن هستی در چشم تو اشک، بر سرت چادر ابر باران، تو شبیه مادر من هستی آن روز، هوا هوای بی‌صبری شد خورشید اسیر ظلمتی جبری شد روزی که دلم هوای باریدن داشت تا آه کشیدم آسمان ابری شد باران: تبِ هر طرف ببارم دارم دهقان: غم تا به کی به کارم دارم درویش نگاهی به خود انداخت و گفت : من هرچه که دارم از ندارم دارم از راز عبور با خبر می‌گردند آغاز ادامه‌ای دگر می‌گردند ای کاش یکی در این میان می‌دانست جز باد همه به خانه بر می‌گردند ای صبح نه آبی نه سپیدیم هنوز در شهر امید ناامیدیم هنوز دیدی که جه کرد دست شب با من و تو در باز و به دنبال کلیدیم هنوز تا بال و پر عمر به رنگ هوس است از اوج سرازیر شدن یک نفس است آن لحظه که بال زندگی می‌شکند در چشم پرنده آسمان هم قفس است در خواب چراغ تا سحر دستم بود در خواب کلید هرچه در دستم بود زیباتر از این خواب ندیدم خوابی بیدار شدم دست تو در دستم بود سیمین بهبهانی در نامه‌ای به ایرج زبردست در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۹ این‌گونه می‌نویسد: چه بهتر که نامت را جامه حضورت کنم ـ و کردم. نخستین بار که یک رباعی از تو خواندم حس کردم سیبی خوش رنگ و بو را آزموده‌ام که عطری دیگرگون دارد. چندگاهی که گذشت، بیشتر شعرهایت را که درقالب رباعی سروده بودی ـ به وسیله تلفن، یا حضوری، برایم خواندی. امروز تو را درشیوه دلخواهت بسیار موفق می‌بینم. ایرج زبردست عزیز، به تو تبریک می‌گویم که توانسته‌ای یک تنه نفسی تازه در این قالب کهن بدمی و همزمان نظر تحسین و قبول اهالی شعر را متوجه رباعی‌های خود کنی ـ و هنوز این آغاز راه است: گام‌های بعدی تو را برای پیمودن این راه دشوار پر توان‌تر می‌خواهم. فراموش نکن که مصراع چهارم عروسی ست که تاج و تور و جامه‌ای برازنده اندام خود می‌خواهد؛ و تو تا این‌جا توانسته‌ای این عروس را به آنچه شایسته اوست خرسند کنی و بیارایی. جوانه نو بر درخت کهن ادامه زندگی‌ست. آثار منتشر شده ایرج زبردست : * باران که بیاید همه عاشق هستند/چاپ هشتم * شکل دیگر من/نایاب * خنده‌های خیس/نایاب * یک سبد آیینه/نایاب * حیات دوباره رباعی/به‌کوشش بهاءالدین خرمشاهی و محمد اجاقی. انتشارات نگاه، چاپ پنجم * نامه‌های من به اوما /چاپ پنجم * سرهای بریده بادبادک بودند/این کتاب جمع‌آوری شد و نایاب * دفی از پوست ابلیس/نایا * شهری که در آن مرگ اذان می‌خواند/چاپ دوم، نشرچشمه * گزیده رباعیات ایرج زبردست/انتشارات مروارید، چاپ سوم * برگردان ۹۶ رباعی از ایرج زبردست به خط سیریلیک در تاجیکستان توسط بختیار امینو * سر بر تن و دنبال سرم می‌گردم/انتشارات مروارید، چاپ دوم *یک تکه از آسمان یوش. انتشارات مروارید.