سید ابن طاووس در مقتل لهوف می‌گوید:"چون همه‌ی اصحاب به شهادت رسيده و جز اهل بيت امام به جاى نماندند، علىّ بن الحسين عليه السّلام -كه از همه مردم زيبارو‏تر و از نظر اخلاق از همه نيكوتر بود- از پدرش كسب اجازت كرد و امام وى را رخصت داد." بعد ادامه می‌دهد و نقل میکند : "امام نظر نوميدانه‌‏اى به فرزند افكند و چشمان مباركش را فرو هشت و بگريست." پدر را مجسم کنید که چه حالی به او دست می‌دهد. او، با هر قدم که جوانش پیش می‌رود به سمت دشمن، دلش خالی می‌شود. پشتش خم می‌شود. چراغ امیدش کم‌سو می‌شود.اما روضه‌ی اصلی اینجاست، مقاتل، پدر را که بالای سر پسر رشیدش- که حالا اربا اربا شده است- نشسته است، اینگونه توصیف میکنند:" وانهملت عيناه في الدموع" يعني پدر پیوسته اشک می‌ریخت و گریه میکرد. شاید اصل روضة امشب گریه های پیوسته و مداوم پدر باشد... صلي الله علیک یا اباعبدالله @gharare_andishe