💎نهر خیّن حال و هوای راهیان نور اینگونه است که یکی از خواسته های انسان، ناخواسته طلب شهادت می شود. حال اگر این طلب اوج بگیرد؛ می خواهد در همین سفر شهادتش رخ دهد. در یکی از مسیرها که از اتوبوس برای اقامه ی نماز پیاده شدیم. یکی از دوستان طلبش را به زبان آورد و دیگری هم همراهی کرد. در این میان به ایشان گفتم مگر " نه هنوز " استاد طاهرزاده را نشنیده اید که اینگونه طلب می کنید!؟ گفتند:نه بنده به اندازه وسع ناچیزم، یافتم را از "نه هنوز" اینگونه بیان کردم: (خیلی مهم است که شهادت را چگونه ببینیم؛ آیا آن را یک عمل فردی و نجات از دنیا و مافیهای آن می بینیم یا شهادت را یک عمل تاریخی می نگریم که در آن راه باز کردن برای دیگران رقم می خورد. اگر توانستیم مسیری برای دیگران باز کنیم، چه بخواهیم، چه نخواهیم، شهادت رخ نمایانده است. از این‌رو است که در تاریخ انقلاب اسلامی "شهید زنده" معنادار شده است.) راهیان نور زمانی جلوه گر شد که شهدا دیدند از دست ما کاری بر نمی آید و از اینرو خودشان دوباره وارد میدان شدند تا دست ما را بگیرند. تا زمانی که مسیر برای دیگران باز نکردیم و مشقت این عمل را به جان نخریده ایم که البته کسی که در این مسیر قرار گیرد معنای عشق برایش تجلی می‌کند و به جز شیرینی نمی یابد طلب شهادت صرفا لفاظی با زبان بیش نیست. راوی "نهر خیّن" از وخامت اوضاع و شهادت مظلومانه رزمندگان در عملیات کربلای ۴ خاطره اش از یکی از شهدا را اینگونه بیان کرد: وقتی بالای سرش رسیدم و جراحت عمیقش را دیدم، گفتم: "زنده ای؟" گفت: "نه هنوز" ✍ @gharare_andishe