حضرت ام کلثوم یکی از فرزندان علی بن ابی طالب علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها است. در منابع شیعه و اهل سنت گزارشاتی مبنی بر ازدواج او با عمر بن خطاب وجود دارد اما عده ای از محققین شیعه روایات در این مورد را ضعیف دانسته اند و برخی نیز مستند به برخی روایات شیعه این ازدواج را از سر اجبار و ارعاب دانسته اند. عده‌اى از دانشمندان شيعه و سنى نیز امّ‌كلثوم همسر عمر، را دختر ابوبكر دانسته اند. ام کلثوم در واقعه عاشورا حضور داشته و از اسرای کربلا بوده است. ابن عبدالبر در استيعاب، ابن اثير در اسدالغابه و شيخ مفيد در ارشاد، امّ كلثوم را به همراه حسن، حسين و زينب (عليهم السلام) از فرزندان فاطمه و علي (عليهما السلام) دانسته اند. [۱] برخی منابع تاریخ ولادت ام کلثوم را سال ۶ قمری نوشته‌اند.[۲] ام کلثوم در جریان شهادت حضرت زهرا (س) اول باري که نام آن حضرت در روايات تاريخي ذکر شده است، مربوط به زماني است که حضرت فاطمه (س) مادر بزرگوار ام کلثوم در سن جواني به شهادت رسید. در روايتي آمده است که پس از شهادت حضرت زهرا(س)، حضرت علي(ع) فرزندان فاطمه (س) را صدا زد و فرمود: يا ام کلثوم يا زينب يا سکينه يا فضه هلموا تزودوا من امکم: اي ام کلثوم! اي زينب، اي سکينه و اي فضه براي آخرين بار به ديدار مادرتان بشتابيد. [۳] هنگامی که حضرت زهرا علیها السلام، دار فانی را وداع گفت، ام کلثوم که پنج سال بیش نداشت برقعی به صورت انداخت و چادری بلند بر سر کرد و با آه و ناله گفت: «یا ابتاه یا رسول الله الان حقا فقدناک فقدا لا لقاء بعده ابدا؛ ای پدرجان ای رسول خدا الان به حقیقت تو را از دست دادیم از دست دادنی که لقائی بعد از آن نیست.»[۴] مسئله ازدواج ام کلثوم با عمر یکی از مسائل مهم در مورد زندگی ام کلثوم، مسئله ازدواج آن حضرت با خليفه دوم است. نفي و اثبات اين موضوع بيشترين تلاش محققان را به خود اختصاص داده است. منابع اهل سنت در بین اهل سنت، مشهور است که امیرالمؤمنین علی علیه السلام دختر خود امّ کلثوم را به ازدواج خلیفه دوم، عمر بن خطاّب، در آوردند. آنها این ازدواج را نشانگر دوستی و روابط حسنه میان علی علیه السلام و خلیفه دوم قلمداد می کنند. روایاتی که منشاء این نظر هستند در صحاح سته اهل سنت وجود ندارد اما برخی از منابع تاریخی و روایی اهل سنّت، مانند: «طبقات» ابن سعد و «المستدرک» حاکم نیشابوری، ازدواج ام کلثوم با خلیفه دوم را مطرح نموده اند. در این باره، دو نکته شایان ذکر است: الف. براساس مبانی رجالی اهل سنّت، هیچ یک از راویان این روایت اعتبار لازم را ندارند؛ لذا براساس منابع اهل سنت، موضوع ازدواج امّ کلثوم با عمر بن خطّاب به لحاظ سندی فاقد اعتبار و ارزش می باشد. ب. صرف نظر از ضعف سندی، این روایت به لحاظ دلالت و معنی نیز دچار تعارض، چندگانگی و تشویش در نقل می باشد؛ به گونه ای که برخی از نقلها برخی دیگر را تکذیب می نمایند. به عنوان مثال، در برخی نقلها این گونه آمده است که وقتی عمر به خواستگاری امّ کلثوم آمد، علی علیه السلام مسئله کوچکی سنّ ام کلثوم را مطرح نمودند و در برخی نقلها آمده است که حضرت فرمودند: «من او را برای فرزندان برادرم جعفر بن ابی طالب نگه داشته ام.» در نقل دیگری بیان شده است که علی علیه السلام بدون درنگ ام کلثوم را نزد عمر فرستاد تا او را نگاه کند. [۵] نظر عالمان شیعه در بین عالمان شیعه در این مورد دو دیدگاه عمده وجود دارد: 1. این ازدواج صورت نگرفت: برخی از عالمان شیعه اصل ماجرا را انکار کرده‌اند. به نحوی که آقا بزرگ تهرانی در کتاب الذریعه چندین کتاب مستقل را که در ردّ این ازدواج نوشته شده نام می‌برد. شیخ مفید در المسائل السرویه(ص۸۶) در این باره می‌گوید: حدیث وارده در باب تزویج ام کلثوم ثابت نیست و زبیر بن بکار که آن را روایت کرده فردی متهم و دشمن امیرمؤمنان(ع) بوده است. اما در المسائل العکبریه (ص۶۰) این مسأله را پذیرفته و از آن خبر داده است. ابن شهرآشوب در کتاب المناقب (ج۳، ص۱۸۹)از قول ابومحمد نوبختی می‌گوید: عقد صورت گرفت اما ام کلثوم کوچک بود. وی صبر کرد تا بزرگ شود ولی عُمَر قبل از وقوع زفاف مُرد. [۶] 2. این ازدواج صورت گرفت؛ ولی از روی تهدید و اکراه و اجبار. در منابع حدیثی شیعه روایاتی وجود دارد که نشانگر وقوع این ازدواج از روی تهدید و ارعاب می باشد. در ذیل به نمونه ای اشاره می شود: محمد بن ابی عمیر از هشام بن سالم از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمود: «هنگامی که عمر [از اُم کلثوم] نزد علی علیه السلام خواستگاری نمود، حضرت در پاسخ او فرمودند: او کم سنّ و سال است. عمر با عباس ـ عموی علی علیه السلام ـ ملاقات کرد و گفت: آیا در من عیبی هست؟» عباس گفت: چه شده؟ عمر گفت: به خواستگاری دختر برادرزاده‌ات رفتم؛ ولی او پاسخ منفی به من داد. به خداوند سوگند! چاه زمزم را پُر می کنم و هیچ نشانه بز