. نادم از خویشم و از کرده ی خود زار شدم گره افتاده به کارم که گرفتار شدم روزوشب همدم من نیست به جزجرم وخطا اینچنینم که چنین، غمزده و خوار شدم دوری از یار شدن، دربه دری هم دارد رانده از هر کس و از خویش، بیزار شدم خوان احسان توازبسکه وسیع است، که من جرأتی یافته، عاصی و گنهکار شدم با همین حال طبیبا، تو مرا هم دریاب که من از پستی خود ناخوش و بیمار شدم دست من خالی وپرکن، که مدام ای جانا از عطا و کرم و فضل تو پربار شدم اشک شرمندگی ام شعله به جانم زده است سوختم از عمل خویش و شرر بار شدم تشنه ی باده احسان توام ای ساقی ساغری ده، که ز مینای تو هشیار توام ✍ . به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ @gharibe_ashena_mobasheri313 ══✼🍃🌹🍃✼═