۱۵_مراعات حقوق یتیمان وقتی پدرم به رحمت خدا رفت پنج ساله بودم و خیلی از اتفاقات اطرافم اطلاع نداشتم. بزرگتر که شدم از برادرانم پرسیدم پدرم مال و منال نداشت؟ گفتن چرا داشت. گفتم پس سهم من کو؟ گفتن سهم تو؟ همین که بزرگت کردیم برو خدا رو شکر کن. پرسیدم یعنی سهم من رو فروختید و هزینه کردید برای من؟ گفتن نه. مال پدر رو بین خودمون تقسیم کردیم و تصمیم گرفتیم تو رو بزرگ کنیم. گفتم هزیه بزرگ کردن من رو چطور محاسبه کردید؟ چه خوب بود اول سهم من رو جدا میکردید و از عایدی ارث من برای بزرگ کردنم هزینه میکردید. گفتن زیاد حرف میزنی. دیگه چیزی نگفتم و از اون روز با توسل و توکل روی پای خودم ایستادم و رفتم شهر دیگه ای برای کار. خدا به زندگیم برکت داد و شدم یکی از ثروتمندان شهر خودم. ارتباطم رو با برادرانم قطع نکرده بودم چون خداوند به صله رحم امر کرده. یک رو زمتوجه شدم که برادرانم بدجور نیازمند و مریض هستند. به آنها سر زدم و آنها را بیمارستان بردم و سعی کردم مشکلاتشون رو رفع کنم اما میدونستم که این اثر خوردن مال یتیمه. چون حضرت امیر فرموده اند کسانی که اموال یتیمان را به ناحق تصرف میکنند در حقیقت آتش خورده اند. البه من آنها را بخشیدم و امیدوارم عذاب اخروی نداشته باشند ✍حبیبه عبدی پخش از برنامه طعم آفتاب رادیو قرآن @ghesesade