اما جسد نادر هندیجانی چندین سال مفقود بود و پس از چندسال پیدا شد و به زادگاهش در خوزستان ارسال و در آن‌جا دفن شد. ۱۴- گفتم که هندیجانی و منصوری هر کدام سه فرزند کوچک داشتند. من هر وقت به فرزندان آن‌ها نگاه می‌کردم دنیای عجیبی از عشق و ایثار مقابل چشمانم مجسم می‌شد. پدر شهید سعید منصوری پس از شهادت سعید بسیار دلسوز نسبت به سه فرزند او بود؛ به طوری که هر وقت ایشان را در حوزه می‌دیدم دست در دست بچه‌ها داشت و یا آن‌ها را بر زانوی خود نشانده بود. اما نمی‌دانم چه شد که یکی از شب‌های محرم که در حوزه مجلس عزاداری حضرت اباعبدالله علیه‌السلام برپا بود، وقتی چراغ‌ها را خاموش کردند و مشغول سینه زنی شدند، ناگهان دیدم که دختر بسیار کوچولوی سعید در آن تاریکی، وحشت زده داشت اشک می‌ریخت. مثل کسی که گم شده باشد. جلو رفتم. تا به او سلام کردم؛ با وجود آن‌که من را خیلی نمی‌شناخت، ولی لباس روحانی‌ام را که دید فوری در بغلم پرید و محکم خودش را به سینه من چسباند‌. قلبم داشت از جا کنده می‌شد. اشک امانم نمی‌داد. به این فکر می‌کردم که دختران و اهل بیت امام حسین علیه‌السلام در شب شام غریبان چه حالتی داشته‌اند. سعید یک یادگاری دیگری هم در حوزهٔ علمیهٔ شهید نجابت برای ما باقی گذاشت: برادرش آقا مجتبی؛ جناب حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ مجتبی منصوری که جزو فضلا و روحانیون ارزنده شیراز است. به هرحال، پدر شهید سعید منصوری، مادرش و برادرانش در حمایت از سه فرزندش سنگ تمام گذاشتند. اما فرزندان شهید نادر هندیجانی داستانشان به‌کلی متفاوت بود. تمام فشار روی دوش مادرشان بود. هیچ‌کدام از اقوام پدری یا مادری آن‌ها در شیراز نبودند. تمایلی هم برای به شیراز آمدن نداشتند. این بچه‌ها، یعنی فاطمه، طاهره و محمد، خیلی تنها به نظر می‌‌رسیدند! این بود که گه‌گاه به مهمانی خانه دوستان حوزه می‌رفتند. گاهی هم ما افتخار پیدا می‌کردیم که میزبانشان باشیم. بچه‌هایی بودند بسیار باهوش و با استعداد. بعداً همه صنعتی شریف قبول شدند! محمد پس از صنعتی شریف، دکتری‌اش را در خارج از کشور گرفت؛ الان که سی و هشت سال از شهادت نادر هندیجانی گذشته است افتخار می‌کنم که فرزندش محمد جزو همکاران من است در دانشگاه شیراز؛ البته در دانشکده‌ای دیگر در رشتهٔ مهندسی؛ گویا نادر در وجود محمد در دانشکدهٔ مهندسی دانشگاه شیراز استمرار یافته است. رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ@ghkakaie