💖✨ ❣️﷽❣️ 💢 قسمت پنجاه و هفت👇 🌷آن شب وقتی برگشتيم خونه خيلی فكر كردم. پس نکنه اون چيزهايی كه من ديدم توهم بوده؟! دو سه روز بعد، خبر مرگ آن جوان پخش شد. 🍁 بعد هم تشييع جنازه و مراسم ختم همان جوان برگزار شد! من مات و حيران مانده بودم كه چه شد؟ از دوست ديگرم كه با خانواده آن ها فاميل بود سؤال كردم: 🌷علت مرگ اين جوان چه بود؟ گفت: بنده خدا تصادف كرده. من بيشتر توی فكر فرو رفتم. اما خودم اين جوان را ديدم. او حال و روز خوشی نداشت. 🍁گناهان و حق الناس و... حسابی گرفتارش كرده بود. به همه التماس می كرد تا كاری برايش انجام دهند. چند روز بعد، يكی از بستگان به ديدنم آمد. 🌷ايشان در اداره برق اصفهان مشغول به كار بود. لا به لای صحبت ها گفت: چند روز قبل، يک جوان رفته بود بالای دكل برق تا كابل فشار قوی را قطع كند و بدزدد. 🍁ظاهراً اعتياد داشته و قبلا هم از اين كارها می كرده. همان بالا برق خشكش می کند و به پايين پرت ميشود. 🌷خيره شده بودم به صورت اين مهمان و گفتم: فلانی رو ميگی؟ شما مطمئن هستی؟ گفت: بله، خودم بالا سرش بودم. اما خانواده اش چيز ديگه ای گفتند. التماس دعای فرج 🍃🌹 👈 .... 🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤 داستان شب 📣 کانال گلچین شده ها رو به دوستاتون معرفی کنید📣 ‌‌╔═.🌿.════╗ @gholch👈🌹 ╚════.🌿.═╝