سینه‌ی خود باز کردم زخم‌ها بنمودمش گفتمش از من خبر ده دلبرِ خون‌خواره را سو به سو گشتم که تا طفلِ دلم خامش شود طفل خسپد چون بجنباند کسی گهواره را