.
#ᖘᥲɾ੮17
" #عمـقِدَریـٰاےچشمــٰآنت🌱🫀"
- سلام استاد، خیلی خوشحالم که منو داداشم میلاد رو آدم مهمی می دونید ولی در اصل ماهم مثل همین بچه ها هستیم.
عه پس این دونفر داداشم ولی زمین تا آسمون باهم فرق دارن، حس میکنم این یکی درک و شعورش بالاتر باشه.
استاد دست به سینه گفت:
- نفرمایید این حرفو، پدر شما برا دانشگاه خیلی زحمت میکشن، اگه ایشون نبودن دانشگاه خودمون حرف اول رو نمیزد.
حالا معلوم نیست باباشون کیه که اینقدر خودشو پیش اینا شیرین میکنه!
میلاد با غرور پا روی پا گذاشتو دستشو روی صندلیم دراز کرد جوری که نمیتونستم کمرم رو تکیه بدم.
آروم گفتم:
- میشه دستت رو برداری؟ اذیت میشم.
- خب بشی، به من چه!
دندون قروچه ای کردم و از عمد تکیه دادم که پوزخند مسخره ای زد و دستش رو روی گردنم گذاشت که کفری دستش رو دور کردم.
- چته تو؟ مشکل داری؟
- میخواستی اینجا نشینی.
- کوری نبینی جا نیست؟!
- کسی با پسر رییس دانشگاه اینجوری حرف میزنه؟
- پسر هرکی میخوای ب....
چی! این الان چی گفت؟ پسر رئیس دانشگاه؟
ᝰ
@giioomeh🔗