خورشید عشق ومهراست من درمدار اویم جراح قلب و پیوند من دستیار اویم هربار نسخه ای نو  پیچید وداد دستم دیدم که در همه عمـر قرص فشار اویم درزیرتیغ تیزش تاحد مرگ رفتم تاهست جای زخمش من رازدار اویم صد بار وصله کرده این قلب زخمی ام را بااینکه زخم ازاو بود من شرمسار اویم از ترس هر رقیبی تامرزها دویدم باحکم قهرمانی تک افتخار اویم می خوانم ازنگاهش حرف نگفته اش را کی می شود ببینم تنها نگار اویم امروز اولین بار  زل زد به چشم هایم آهسته گفت چندیست من بیقرار اویم چون کاسه های چینی درمعرض شکستن پس لرزه داد قلبم تحت فشار اویم دستی به شانه ام زد یک آن پریدم ازخواب قصاب همسرم بود ، عمری کنار اویـم @golchine_sher