می خواهمت ، مانند معتاد خماری که...
مانند آزادی بـرای بـی قـراری که...
می خواهمت ، از عشق کاری برنمی آید
مانند چشمی خیس در پشت قطاری که...
می خواهمت ، در خنده های یادت افتادن
می خواهمت ، در گریه بی اختیاری که...
می خواهمت ، در ضربه های سر به دیوارم
در خـوانـدن امّن یجیب انتظاری که...
می خواهمت ، اندازه سی سال تنهایی
سی سال پاییزم به دنبال بهاری که...
من دلخـوش پـایـان هـر پاییز می مانم
روزی ' مرا در جوجه هایش می شماری ' که...
#علی_صفری@golchine_sher