عطر شالیزار دارد زلفت ای زیبای من گر گرفت از دیدنت ای نازنین سیمای من لحظه ای بنشین کنار دفتر شعر غمم تا ببینی رقص شادی در قد و بالای من خیمه بر پا کرده ای در دشت و چشمان تو مست کوزه بر دوش آمدی عاشق کش رعنای من فصل فصل زندگی با تو بهار است ای بهار بوسه هایت زمزمی جاریست بر لب های من گر چه دلخون کرده ای یک عمر با اخمت مرا دوستت دارم گل خوشبو و بی همتای من چای و عطر پونه و هم صحبتی تنگ غروب می شود آیاتِ نور و روشنِ فردای من @golchine_sher