افتاده غزل در دل تاب وتب خانه من هستم وتنهایی وشعر شب خانه آویخته از پنجره مرثیه دمادم دیوار شده نوحه گر مکتب خانه صد قطعه رباعی ست در آشوب سماور کتری شده زنجیر زن موکب خانه انگار شده علقمه دستان پر آبم نوشیده عطش هرنفس از مشرب خانه جوشیده دم محتشم انگار دوباره گل کرده غزل در غزلش برلب خانه با شال سیاه و قلمم روضه فراهم با نوحه در آمیخته هر مطلب خانه سقا و علم مقتل و یک پیکر بی سر تفسیر کند حادثه را زینب خانه ‌ @golchine_sher