هرچند که فصل غزل و گشت و گذار است
هر جا بِروم بی تو دلم مثل مزار است
هر دانه ی من دربدر خاک غریبی ست
صد بار برویم همه ام،دشنه و خار است
کور است زمین، راه نجویم به رسیدن
ای ماه، کجا بی تو مرا صبر و قرار است ؟
از اشک، فروزان، چه کنم خانه ی دل را
وقتی تو نباشی ، همه جا تیره و تار است
یک خوشه نگاهت بچکد ناب ترین است
آن صبح که بی چشم خراب تو خمار است
حتی به تنش عطر خیال تو بپیچد
پاییز ترین دختر این شهر بهار است
بر شانه بزن خیمه ی گیسو که ببینی
صد سلسله دل راهی آن کوی و دیار است
از پچ پچ گنجشک دلان هیچ میازار
این تن که پر از همهمه ی باد و چنار است
آهوتر از آنی که تو را شیر نخوانند
ای آنکه دلت سرد و سرت گرم شکار است
ما را چه به نزدیکیِ تو ماهِ مجسم
بر شاه ،تقرب به گدایان همه عار است
#اکــرم_نورانی#عضوکانال@golchine_sher