از غربت تو باز بغض آسمان شکست در زیر بار دلتنگیت استخوان شکست جاریست سیل اشک بر گونه های زمین طوفان وزید و شاخه ها بی امان شکست در تاخت و تاز تگرگهای سخت روزگار در راه کوی تو بال کبوتران شکست عالم که به بهتی عجیب فرو رفته بود با ضجه ای سکوت خود را ناگهان شکست در انتظار آمدن تو بیقرارند عاشقان از آن زمان که پهلوی مادرتان شکست (سمن) @golchine_sher