‍ 📝 راستش دنیا دیگر عوض شده است .سخت می‌شود مردانگی واقعی را پیدا کرد خیلی از پسرها در پرنده آبی سابق هشتگ من هم یک‌پرنسسم را ترند می‌کنند و بی محابا از اینکه لازم ست کسی ناز و قهرشان را بخرد حرف می زنند . حالا خیلی از پسرها روتین پوستی دارند ،لاک زدن را یک موضوع عادی می دانند و می‌توانند با گفتن واقعا برات متاسفم هانی تلفن را قطع کنند و به قهری طولانی بروند . راستش قصدم نقد نیست،اصلا مارا چه به نقد آنچه دیگران می کنند.برچسب خوب یا بد بودن زدن هم کار من یکی نیست. قصه،قصه ی این است که برای یکی مثل من این دسته مردها غریبه اند .انگار که آدم فضایی دیده باشم . حالا وسط این بازار مکاره چشمم می‌خورد به تصویر طهماسب،پسر کوهستان طهماسب که صورتش پر از بوسه ی آفتاب ست و چشمانش کندوی عسل های زاگرس لبخندش را نگویم . اینگونه که ایستاده و سه عموزاده اش را زیر پرهای کوچکش می‌گیرد و به نوبت می بوسدشان آنطور که هیچ کدام جا نمانند . و لحن گفتارش،آن بیایید عزیزانمی که می گوید ..انگار با همین سن کم ذاتا پدر خلق شده است . ذاتا"مرد"آفریده شده است . طهماسب همان پسری ست که یکی مثل من آرزو دارد بزرگش کند .که قطعا وقتی بیست ساله شد و سبیل های نازک پشت لبش سبز شد مرد واقعی می‌شود. از آن مردهایی که کار می‌کند تا خواهر کوچیکه مدرسه برود ،مادر النگویی تازه بخرد و یک معشوق که او را برای ابد برمی گزیند و از جوار گیسویش قدمی دور نمی‌شود. آخ که وسط این دنیای پر از پرنسس های ریشو من چقدر دلم می‌خواهد همه ی مادرها طهماسب تربیت کنند . با دلی که بوی دریا می دهد با مرامی که شبیه هیچکس نیست . طهماسبی که مرد است. یک‌مرد واقعی راستش جهان عوض شده ولی یادمان نمی رود جهان در هر حالش به مرد های واقعی هم‌نیاز دارد . مردانی که کودکی شان شبیه طهماسب باشد . 👤 @golchintap