💠ﺍﻟﺴَّﻠﺎﻡُ ﻋَﻠَﻴْﻚِ ﻳَﺎ ﻓَﺎﻃِﻤَﺔُ اَلْزَهرا💠 🌺خاطرات شهید ابراهیم هادی 🌺سن شهادت: 25 سال 🌺اهل شهرستان تهران 🌺قسمت 6⃣5⃣ 🌺تفحص 🌹✨🌹✨🌹✨🌹 🍃سال 1369 آزادگان به میهن بازگشتند. بعضی ها منتظر بازگشت ابراهیم بودند ولی امید همه بچه ها ناامید شد. با چند تا از فرماندهان و دلسوختگان جنگ صحبت کردیم و قرار شد برای تفحص به منطقه فکه برویم. پس از جستجو، پیکرهای سیصد شهید پیدا شد. عشق به شهدای مظلوم فکه، باعث شد که در حین سخت بودن کار و موانع بسیار، کار در فکه را گسترش دهند. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹 🍃پنج سال پس از پایان جنگ کار تفحص در کانال کمیل آغاز شد. پیکرهای شهدا یکی پس از دیگری پیدا شدند اما از ابراهیم خبری نبود. مدتی بعد یکی از رفقای ابراهیم برای بازدید به فکه آمد. ایشان گفتند: «زیاد دنبال ابراهیم نگردید. او می خواسته گمنام باشد. بعید است پیدایش کنید.» ابراهیم در فکه مانده تا خورشیدی برای راهیان نور باشد. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹 🍃در اواخر دهه هفتاد، بار دیگر جستجو در منطقه فکه شروع شد. باز هم پیکرهای شهدا از کانال پیدا شد، اما تقریبا اکثر آنها گمنام بودند. پیکر شهدای گمنام به ستاد تفحص رفت. قرار شد در ایام فاطمیه و پس از یک تشییع باشکوه هر پنج شهید در یک نقطه از خاک ایران به خاک بسپارند. شبی که قرار بود پیکر شهدای گمنام در تهران تشییع شود ابراهیم را در خواب دیدم. با موتور جلوی درب خانه ایستاد. با شور و حال خاصی گفت: «ما هم برگشتیم!» و شروع کرد به دست تکان دادن. 🌹✨🌹✨🌹✨🌹 🍃بار دیگر در خواب مراسم تشییع شهدا دیدم. تابوت یکی از شهدا از روی کامیون تکان خورد و ابراهیم از آن بیرون آمد. با همان چهره جذاب و همیشگی به ما لبخند می زد! فردا تشییع باشکوهی برگزار شد بعد هم شهدا برای تدفین به شهرهای مختلف فرستادند. من فکر می کنم ابراهیم با خیل شهدای گمنام، در روز شهادت حضرت صدیقه طاهره (س) بازگشت تا غبار غفلت را از چهره های ما پاک کند. برای همین بر مزار هر شهید گمنام که می روم به یاد ابراهیم و ابراهیم های این ملت فاتحه ای می خوانم 🌹✨🌹✨🌹✨🌹 📚کتاب سلام بر ابراهیم، صفحه 222 الی 224 http://eitaa.com/golestanekhaterat *عضویت در واتساپ👈🏻09178314082* ... اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──