صورت گذاشت رو صورت علی اکبر،،، بلند بلند داره گریه میکنه،،، "و نادی باعلی صوت ولدی علی،،، ولدی علی،،، "هفت مرتبه هر چی صدا زد جواب نیومد،،، همه دیدند دیگه حسین هم حرکت نمیکنه،،، قلبش اینجا از حرکت ایستاد،،، اما هنوز یه نفر رو داره تو خیمه ها،،،اون میدونه چه جوری دل حسین رو به دست بیاره،،، راوی میگه دیدم از بالا بلندی یه خانمی هی زمین میخوره،هی بلند میشه،،، هی میگه "وا اُخَیّا"  بعد میگه "وابن اخیا"اول نگران جون حسینه،،، ان شاالله اربعین کربلاتو امضا کنه علی اکبر،،، بری از پایین پا عرض ادب کنی،،،به خدا هروقت از اونجا مشرف میشی کانه میبینی حسین داره ضجه میزنه،،، در حسرت یه دونه جواب علی اکبر مونده. تا صدای نفس نفس زدن زینب رو فهمید،،،بی معطلی بدن رو رها کرد،،، یادم نمیره بچه بودم مادرمو جلو چشم خودم زدم دیگه نمیذارم اینجا تکرار بشه،،،زود زینبو برگردوند،،، مبادا چشم نامحرمی مزاحم ناموسش باشه،،، امان از عصر روز یازدهم،،،یا حسین،،، ⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• 📌باز نشر مطالب با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃ ༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─