🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 اول اصلا نشناختمش ...😳  چشمش ڪه بهم افتاد رنگش پرید...😨  لب هاش مے لرزید ... چشم هاش پر از اشڪ شده بود... 😭 اما من بے اختیار از خوشحالے گریه مے ڪردم ... 😭 از خوشحالے زنده بودن علے ... فقط گریه مے ڪردم ... 😭 اما این خوشحالے چندان طول نڪشید ...😞 اون لحظات و ثانیه هاے شیرین ...  جاش رو به شوم ترین لحظه هاے زندگیم داد ... قبل از اینڪه حتے بتونیم با هم صحبت ڪنیم ...  شڪنجه گرها اومدن تو ... 😥 من رو آورده بودن تا جلوی چشم هاے علے شڪنجه ڪنن ...😰 علے هیچ طور حاضر به همڪارے نشده بود ... سرسخت و محڪم استقامت ڪرده بود ... و این ترفند جدیدشون بود ... اونها، من رو جلوے چشم هاے علے شکنجه مے ڪردن ... 😔 و اون ضجه مے زد و فریاد مے ڪشید ...  صداے یازهرا گفتنش یه لحظه قطع نمے شد ...😭 با تمام وجود، خودم رو ڪنترل مے ڪردم ... مے ترسیدم ... مے ترسیدم حتے با گفتن یه آخ ڪوچیڪ ...😥  دل علے بلرزه و حرف بزنه ... با چشم هام به علے التماس مے ڪردم ... و ته دلم خدا خدا مے گفتم ... نه براے خودم ... نه براے درد ... نه براے نجات مون ...  به خدا التماس مے ڪردم به علے ڪمڪ کنه ... 😭 التماس مے ڪردم مبادا به حرف بیاد ...😭  التماس مے ڪردم ڪه ... بوے گوشت سوخته بدن من ... ڪل اتاق رو پر ڪرده بود ... ادامه دارد... به روایت همسر شهید 🌷 『🌙 @Gordane118 ○°.』