. گریزهای مداحی مناجاتی امشب بعید است خداوند دست رد به سینه این جمعیت بزند ؛چون خود خداوند فرموده است :(فاما السائل فلا تنهر) یعنی سائل و گدا را مرانید؛پس چطور ممکن است امشب به ما جواب ندهد و ما را از درگاهش براند ؟غیر ممکن است کسی که خودش فرموده:گدا را مرانید،امشب این جمعیت رادست خالی و ناامید برگرداند.  الا ای مهربان امد گدایت کند با حالتی محزون صدایت خدای من تو خوب و مهربانی مرا از درگهت هرگز مرانی خدایا من به غفلت مبتلایم دگر از معصیت بنما جدایم   معصیت خانه خرابم کرده است غافل از روز حسابم کرده است  ای خدای من به فریادم برس بین که شیطان انتخابم کرده است   منبع:کتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست،انتشارات: صبح امید ****** گریزهای مداحی مناجاتی ـ اگرکسی درخانه ی مرا بزندوچند باراسم من بی سرو پا را به زبان بیاورد،اگر بار اول،دوم،سوم…جواب ندهم ،بلاخره اگراصرار کند برای  بار پنجم و ششم شرم میکنم جوابش را ندهم.شرم میکنم او را دست خالی بر گردانم .مردم!امشب این جا جمع شده ایم وهمه دست جمعی دعای جوشن کبیر را خوانده ایم  وهزار بار اسم خداوند کریم راصدا زده ایم؛چطور ممکن است خداوندی که کریم است ،خداوندی که رءوف است،دست رد به سینه ما بزند؟او که ارحم الراحمین است،چطور به ما جواب ندهد؟ تو کریمی و رحیمی و غفور کن زتاریکی مرا راهی نور  ای رحیم مهربان ،حی قدیر جان زهراوعلی دستم بگیر   منبع:کتاب گریزهای مداحی،نویسنده: محمد هادی میهن دوست،انتشارات: صبح امید   ******* گریزهای مداحی مناجاتی ـ دعای کمیل،روضه ی امام حسن علیه السلام (ولا تعاجلنی بالعقوبه علی ما عملته فی خلواتی من سوء فعلی و اسائتی و دوام تفریطی و جهالتی و کثرت شهواتی وغفلتی)؛خدایا! در خلوتهای خود گناه انجام داده ام .پیگیر کوتاهی و نادانی خود بوده ام  و دنبال شهوترانی و غفلتم رفته ام.(فلو اطلع الیوم علی ذنبی غیرک ما فعلته…)؛خدایا!اگر کس دیگری جز تو از گناهم مطلع میشد ،ان را مرتکب نمیشدم، اما نه به خاطر انکه تو سبکترین بینندگانی ؛بلکه چون پرده پوشی. ستار العیوب و غفار الذنوبی.خدایا برد باری تو مرا بر نا فرمانیت جری کرده است.حلم شگفت انگیز تو مرا بی حیا کرده است.خدایا! بی حیایی مرا ببخش! حلم امام حسن (ع)هم شگفت انگیز است. بردباری او هم مثال زدنی است تا انجا که حلم او مروان را جری و بی حیا کرده بود.دستور داد تا جنازه امامک حسن را به جای گل باران تیر باران کردند و نگذاشتند امام حسن(ع)در حرم جدش رسول خدا دفن کنند. وقتی اتش فتنه خاموش شد و جنازه امام حسن(ع)را به سوی بقیع حرکت دادند، مروان نیز به جمع مشایعت کنندگان پیوست و تابوت امام حسن(ع) را به دوش کشید. امام حسین (ع) فرمود :ایا جنازه امام حسن را حمل میکنی؛در حالی که به خدا قسم پیوسته در حال حیات برادرم ،دل او را پر از خون کردی؟مروان گفت:من این کارها را با کسی کردم که حلم و بردباری او با کوه برابر بود. ای زمین و اسمانها سوگوار غربتت افتاب حنجرم سنگ مزار غربتت شهر یثرب داغدار خاطرات رنج توست خم شده پشت مدینه زیربار غربتت از همه زخم زبان ،تهمت،خیانت از تو صبر چشم تاریخ اشکبار روزگار غربتت کاش میشد روشنای تربت پاک تو بود چلچراغ اشک ما در شام تار غربتت سید مهدی حسینی قمی .