. پس از برگزاری آن مراسم باشکوه در استقبال از آل الله توسط اهالی شهر مدینه و اطلاع از دیدگاه حضرت زین‌العابدین (علیه‌السلام) که گزارشگر آن همه درد و مصیبت بودند، همگی با یک دنیا آه و حسرت در فراق و فقدان سالار و سرور جوانان اهل بهشت، حضرت ابی‌عبدالله الحسین (علیه‌السلام) و نفرتی عمیق از دودمان اموی که مسبب این جنایات هولناک بودند، به مدینه برگشتند. اهل بیت حسینی نیز به همراهی حضرت سجاد (علیه‌السلام) وارد مدینه شدند. در خلال راه به حضرت زین‌العابدین (علیه‌السلام) اطلاع دادند که عمویشان محمد بن حنفیه برای دیدن و استقبال از ایشان آمده و از کثرت حزن و دهشت خبر عظیم شهادت امام حسین بی‌هوش شده است. حضرت به ملاقاتش آمده و بین آنها گفتگویی صورت گرفت.  [۴۹۸]  جریان ملاقات محمد بن حنفیه با حضرت سجاد (علیه‌السلام) در ابتدای ورود حضرت به مدینه حاکی از نهایت علاقه محمد بن حنفیه به حضرت امام حسین (علیه‌السلام) می‌باشد. در همین میان یکی از منحرفین با حضرت سجاد (علیه‌السلام) برخورد کرده و سخن گزنده‌ای می‌گوید که با جواب دندان‌شکن حضرت مواجه می‌شود. به هر حال بعد از ورود به مدینه که در اسناد تاریخی، زمان آن را روز جمعه و به هنگام خواندن خطبه‌های نماز جمعه ثبت کرده‌اند، یکسره به سوی قبر حضرت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روانه شدند و خدا می‌داند در این مسیر و در هنگام برخورد با فضای عطرآگین مسجد و قبر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چه خاطراتی که برای این عزیزان تجدید نشد و چه حسرت‌ها و غصه‌هایی که برای ایشان به وجود نیامد.  [۴۹۹]  تا آنجا که سید بن‌ طاووس (رحمة‌الله‌علیه) در کتاب اللهوف خود می‌نویسد: حضرت سجاد (صلوات‌الله‌علیه) با اهل و عیال خود به شهر مدینه وارد شدند و نگاهی به خانه‌های فامیل و مردان خاندانش‌ انداختند، دیدند آن خانه‌ها همه با زبان حال نوحه‌گرند و اشک می‌ریزند که کجایند صاحبان ما و فریاد وا مصیبتاه در آنها بلند است.... [۵۰۰] اینان وارد مسجد شدند و مصائب حسینی را برای مردم باز گفتند و داغها تازه شده و حزن و‌ اندوه فراوان مردم را فراگرفته و همه در سوگ شهیدان کربلا نوحه‌سرایی می‌کردند و به شدت می‌گریستند، آری آن روز همانند روز رحلت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود که تمام مردم مدینه اجتماع کرده و به عزاداری پرداخته بودند. در اینجا مراثی ام‌کلثوم و زینب (سلام‌الله‌علیها) در کنار قبر جدشان حضرت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و مادرشان حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) بسیار جانگداز است. (برای اطلاع از تفصیل این مراثی رجوع به کتاب قصه کربلا شود. [۵۰۱] ) امام حضرت سجاد (علیه‌السلام) نیز به زیارت قبر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمده و صورت بر قبر مطهر نهادند و گریستند. و در مقتل ابی‌مخنف آمده است که حضرت در اینجا اشعاری خواند: اناجیک یا جداه یا خیر مرسل •••• حبیبک مقتول و نسلک ضایع اناجیک محزونا علیلا موجلا •••• اسیرا و مالی قط حام و دافع سبینا کما تسبی الاماء و مسنا •••• من الضر ما لا تحتمله الاضالع -ای جد بزرگوار و‌ ای بهترین پیامبران مرسل، با تو راز و نیاز می‌کنم، محبوب تو حسین (علیه‌السلام) کشته شد و نسل تو پریشان گشته و ضایع گشتند. - با تو راز می‌گویم در حالی که محزون و بیمار و هراسان و اسیر هستم و کسی نیست که از من حمایت و دفاع کند. - ما را اسیر کردند همان‌گونه که کنیزان را اسیر می‌کنند و آنچنان به ما آسیب رسید که استخوان‌ها را یاری تحمل آن نیست. [۵۰۲] به هر حال حضرت سجاد (علیه‌السلام) با حالی جانگداز و جگرسوز از کنار قبر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بیرون آمدند. باید توجه داشت وابستگان دودمان نبوت و امامت که در مدینه بودند، ام‌سلمه همسر مکرمه پیامبر، ام‌البنین مادر حضرت عباس (سلام‌الله‌علیها) و دختران جناب عقیل، برادر حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) که خواهران حضرت مسلم بودند، و حتی اصحاب رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز همه نوحه‌سرایی و عزاداری داشتند.(برای اطلاع از تفصیل این عزاداری‌ها رجوع شود به کتاب قصه کربلا.  [۵۰۳] ) و این مراسم تا پانزده روز به شکل رسمی ادامه یافت، گرچه حضرت سیدالساجدین (علیه‌السلام) حال و وضع دیگری داشتند که باید آن را تحت عنوان تداوم عزاداری حضرت سجاد (علیه‌السلام) برای پدر بررسی نمود. همچینن زنهای‌ هاشمی تا مدت مدیدی حالت عزای خود را حفظ نمودند. .