چنگی به لباس عروسم زدم و بدو بدو از آرایشگاه فرار کردم که همون لحظه ماشینی جلوی پاهام ترمز زد: کجا عروس خانم؟
- تو رو خدا منوببر؛ قرار با کسی ازدواج کنم که اصلا نمیشناسمش دارن بدبختم میکنن، هرکاری بگی برات انجام میدم.
- بپر بالا.
به محض اینکه تو ماشین نشستم توجهم به کت و شلوارش جلب شد.
- تو چرا کت و شلوار....نکنه دوماد توییییی؟
نگاه جذابی بهم انداخت.
- داشتی از دست من فرار می کردی عروسک ؟ حیف پسر به این خوشگلی نیست؟ 😐🤣
https://eitaa.com/joinchat/967246010C7d518549a1#دختریکهبهزورمیخانعروسشکننازدستدامادفرارمیکنهولیلحظهآخرگیر...