پاسخ حجت الاسلام محمدجواد قاسمی اصل به نظرات رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم ایران! (محقق داماد)
در کلماتی که به آقای مصطفی محقق داماد نسبت داده شده، چند مغالطه قدیمی و نقد شده وجود دارد که اجمالا عرض میشود:
۱. مقایسه و تشبیه علوم انسانی به علوم طبیعی! (نقدهای زیادی به این مغالطه شده است که بماند!)
۲. علم صرفا از مقوله هستی است! پس علوم کاربردی چه میشود؟ در کاربرد، پای ارزشها و بایدها به میان میآید!
۳. دین صرفا از مقوله باید است! پس این همه معارف هستیشناختی دینی (توحید. معاد. وحی. ملک. انسان. جامعه و...) چه میشود!
۴. هستی و باید، دو مقوله متفاوت است! بله متفاوتند اما به شدت مرتبطند!
اولا هر هستی اقتضای باید هایی دارد (رابطه حکم وضعی و حکم تکلیفی).
ثانیا هر بایدی ریشه در مجموعهای از هستها دارد (تابعیت احکام از مصالح موجود در متعلق).
ثالثا از نظر اجتماعی، هستهای امروز، نتیجه بایدهای دیروز است و بایدهای امروز، هستهای فردا را میسازد!
۵. آنچه در فقه داریم، حقوق بازرگانی است نه اقتصاد!
اولا همه منابع دینی منحصر در فقه متعارف نیست! یک دهم قرآن کریم، فقه متعارف است! نُه دهم دیگر، معارف هستیشناختی است!...(سنّتهای طبیعی، اجتماعی و اقتصادی)
ثانیا بایدهای فقهی اقتصادی، ریشه در واقعیتهای طبیعی، اجتماعی و اقتصادی دارد! (بایدها ریشه در هستها دارد).
ثالثا فقه متعارف هم فقط بایدها نیست! بایدها مربوط به احکام تکلیفی است درحالی که بخش دیگر فقه، احکام وضعی است!
رابعا از دل بایدهای فقهی میتوانیم به ریشههای واقعی و پشتوانههای آن بایدها دست بیابیم!
خامسا سازوکارهایی که در فقه (و حقوق) برای قواعد سازمانی و قواعد رفتاری تعریف میشود، خط سیر و نحوه حرکت اجتماع را تعیین میکند! بنابراین فقه و حقوق در ارتباط تنگاتنگ با واقعیات اجتماعی هستند! بحثهای اقتصاددانان نهادگرای جدید مثل نورث و ویلیامسون و...، به رابطه بین حقوق و اقتصاد توجه ویژه دارد!
۶. خلاصه اینکه "اقتصاد اسلامی" به چه معنا مدنظر است؟ علم یا مذهب یا سیاستگذاری؟
اولا علم اقتصاد، به اعتبار موضوع، منبع و محقِّق میتواند اسلامی باشد!
علم اقتصاد به اعتبار موضوع؛ یعنی جامعهای که وضعیت اقتصادی آن بررسی میشود!
اگر در این جامعه، حکومت و قوانین اسلامی جاری باشد و اندیشه و عواطف مردم اسلامی باشد، بررسی وقایع آن جامعه و کشف قانونمندیهای آن میشود "علم اقتصاد اسلامی به اعتبار موضوع"
علم اقتصاد اسلامی به اعتبار منبع؛ یعنی کشف گزارههای علمی و حاکی از واقعیات اقتصادی از منابع دینی (کتاب و سنت).
علم اقتصاد اسلامی به اعتبار محقق؛ یعنی شخصی که بررسی علمی میکند مسلمان ملتزم به فرهنگ و احکام اسلام است و در پژوهش خود پرسشهایی را دنبال میکند که ناظر به رفع دغدغههای اسلامی است!
مثلا چنین پژوهشگری وجود ریا و ربا و زنا در جامعه را مشکل میبیند نه راهحل!!
ثانیا درباره مذهب اقتصادی اسلام، مخاطبان را به آثار شهید صدر (اقتصادنا. المدرسه الاسلامیه. الاسلام یقود الحیاه) ارجاع میدهم!
ثالثا درباره سیاستگذاری اقتصادی در اسلام به این جمله اکتفا میکنم که سیاستگذاری هنر استفاده توامان از علم و مذهب و دادن راهحل برای مشکلات اقتصادی جامعه است! بالطبع با اثبات علم اقتصاد اسلامی و مذهب اقتصادی اسلام، اقتصاد سیاستی اسلامی نیز ثابت میشود!
با اینحال علاقهمندان را به مطالعه عملکرد سیاستگذاری پیامبر اعظم و ائمه معصومان علیهمالسلام دعوت میکنم از جمله در سه کتاب:
سیری در سیره ائمّه اطهار (شهید مطهری) ائمه اهل بیت علیهمالسلام (شهید صدر) و انسان دویست و پنجاه ساله (مقام معظم رهبری)!
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠
@h_abasifar