ای دور ز من... به سینه نزدیک چون مرز جنون و عشق باریک شب، زلف تو را به چشم دیده است تا چون تو شود، شده است تاریک مُردم دو هزار بار و هر بار از خنده ی تو که گشت شلیک آئینه و نور و ماهِ من... تو! در یادم اگر که مانده فیزیک دور تو که چرخ میزدم من دیده است مرا مگر کُپرنیک؟ من از تو جدا شوم؟! ... که دیده- معلول ز علتش به تفکیک پا بر سر دیده گر گذاری؛ بردار ز چشم هر کدامیک... با تیغ بیا به سینه کز من نشنیده کسی به‌جز هلابیک باید که سپاس حق بگوید هر کس که شده است فال او نیک عشق است که چشم می کند تَر قد ینزفها و لیس یکفیک... (1) لعنت به جدایی و دلیلش هر کس که زِ مات بُرد و ینسیک (2) رفتی و شدی ز چشم من دور ای دور ز من...به سینه نزدیک... 1. عشق باعث خونریزی چشم شده و باز هم تو را کفایت نمی کند 2. باعث فراموشی تو شده ♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷 💠 @h_abasifar