چرا امام رضا علیه السلام ولیعهدی را قبول کردند؟ٍ 🛑عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى قَالَ: رَوَى أَصْحَابُنَا عَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ لَهُ رَجُلٌ أَصْلَحَكَ اللَّهُ كَيْفَ صِرْتَ إِلَى مَا صِرْتَ إِلَيْهِ مِنَ الْمَأْمُونِ فَكَأَنَّهُ أَنْكَرَ ذَلِكَ عَلَيْهِ فَقَالَ لَهُ أَبُو الْحَسَنِ ع يَا هَذَا أَيُّمَا أَفْضَلُ النَّبِيُّ أَوِ الْوَصِيُّ فَقَالَ لَا بَلِ النَّبِيُّ قَالَ فَأَيُّمَا أَفْضَلُ مُسْلِمٌ أَوْ مُشْرِكٌ قَالَ لَا بَلْ مُسْلِمٌ قَالَ فَإِنَّ الْعَزِيزَ عَزِيزَ مِصْرَ كَانَ مُشْرِكاً وَ كَانَ يُوسُفُ ع نَبِيّاً وَ إِنَّ الْمَأْمُونَ مُسْلِمٌ وَ أَنَا وَصِيٌّ وَ يُوسُفُ سَأَلَ الْعَزِيزَ أَنْ يُوَلِّيَهُ حِينَ قَالَ اجْعَلْنِي عَلى‏ خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ وَ الْمَأْمُونُ أَجْبَرَنِي عَلَى مَا أَنَا فِيهِ وَ قَالَ ع فِي قَوْلِهِ تَعَالَى اجْعَلْنِي عَلى‏ خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ قَالَ حَافِظٌ لِمَا فِي يَدِي عَالِمٌ بِكُلِّ لِسَان‏ 🔰اصحاب نقل كرده‏اند كه شخصى به حضرت رضا عليه السّلام عرض كرد: خدا نيكو بدارد شما را چگونه قبول كرديد آنچه را كه مأمون به شما پيشنهاد نمود؟ (گويا اين شخص در مقام انكار و اعتراض به حضرت اين سؤال را مطرح كرده بود) حضرت به او فرمودند: اى مرد، نبىّ افضل است يا وصىّ نبىّ؟ آن مرد گفت: نبىّ افضل است. حضرت فرمودند: مسلمان افضل است يا مشرك؟ آن مرد عرض كرد: مسلمان افضل است. حضرت فرمودند: عزيز مصر مشرك بود و يوسف عليه السّلام پيامبر، مأمون مسلمان است(زیرا به ظاهر هم که شده شهادتین را گفته بود) و من وصىّ پيامبر هستم يوسف از عزيز مصر درخواست كرد او را والى قرار دهد و اين درخواست هنگامى بود كه جناب يوسف به عزيز فرمود: مرا والى خزائن زمين قرار بده چه آن كه نگهبان بوده و هم آگاه و عالم در حالى كه مأمون مرا مجبور بر آنچه قبول كردم نمود، سپس حضرت در تفسير آيه شريفه «اجْعَلْنِي عَلى‏ خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ» فرمودند: مقصود از «حفيظ» يعنى حافظ و نگهبان آنچه در زير دستم هست مى‏باشم و مراد از «عليم» آن است كه به هر زبانى آگاه و عالم مى‏باشم. 📚: علل الشرائع، ج‏1، ص: 238 🖋 حضرت رضا علیه السلام در روایتی به ابوالصلت هروی فرمودند آنی اُجبرتُ علی ذلک که یعنی از روی اجبار و تهدید و تحمیل این مساله را پذیرفتند. 🆔 @h_falahati