برای شهدای گمنام که این روزها از راه رسیده اند باز از خلوت شب می رسد آواز اذان وقت رفتن شده در غفلت خود خواب نمان فارغ از وحشت شب راهی فرداست دلم روشن از خون شهید است کران تا به کران یا که بی نام و نشانند در این غربت خاک یا که دارند به روی جگر از داغ نشان هر که می دید به صد آه و نوا می پرسید "که شهیدان که اند این همه خونین کفنان"؟! همه از نسل حبیبند و وهب در ره دوست همه قربانی اویند چه پیر و چه جوان خیل عباس شهیدست روی شانه شهر کمر شهر خمیده ست از این بار گران پدران را غم فرزند شکستست کمر مادران را غم فرزند بریدست امان ایستادند ولی در دل طوفان چون کوه ایستادند ، ولی با غم و اندوه نهان