هدایت شده از رمان چیاکو
🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️🌿❄️ 🌿❄️🌿❄️ ❄️🌿❄️ 🌿❄️ ❄️ _اصلا قیاس خوبی نبود.... _چرا؟!.... _چرا فکر می کنید قراره با جناب مهندس برخوردی غیر از این داشته باشم؟! لبخند کجی زدم و با آنکه می دانستم که حرصی خواهد شد اما گفتم : _خب شاید به خاطر ثروتش. و حرصش گرفت! _چرا فکر می کنید ثروت آدما از شخصیت خودشون برام مهمتره؟ _چون دخترای امروزی این طوری شدن. _من جز این دسته از دخترای امروزی نیستم. _همه اول همینو میگن.... کم دختر دور و برم ندیدم.... اول همه میگن اخلاق و رفتار ملاکه ولی بعدش مشخص میشه جز پول هیچی براشون ملاک نیست. عصبانی هم شد! _بهتون گفتم من جز این دسته نیستم... نگه دارید میخوام پیاده بشم. _باشه حالا چرا سریع دلخور می شید؟! _چون دفعه ی اولی نیست که این حرفا رو از شما می شنوم.... فقط تو این هفته چندین بار منو قضاوت کردید....میشه منم یه سوال ازتون بپرسم؟ چرخید روی صندلی و کمی نگاهم کرد. _شما چرا عادت به تخریب شخصیت آدم ها دارید؟! زیر نگاه خاکستری اش خندیدم. _من!.... اصلا.... نیازی به تخریب شخصیت کسی ندارم. _جداً؟!.... پس چرا اینقدر با کنایه حرف می زنید؟!.... اگه واقعا حرفی دارید برید سر اصل مطلب. نفس عمیقی کشیدم و گفتم: _اصل مطلب.... باشه.... این هوتن مرد زندگی نیست... به خاطر خودت میخوام کمکت کنم.... چندین ساله می شناسمش... اهل زندگی هم نیست.... چشماش زود گول می خورند.... در موردش درست تصميم بگیر. _خوبه.... باشه.... چیز دیگه ای هم هست که باید بگید؟ _نه... فکر نمیکنم. _ممنون همین جا پیاده میشم. ❄️🌿 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🌹✨کانال حدیث عشق✨🌹 🌿 ❄️🌿 🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ❄️❄️@hadis_eshghe❄️❄️ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿 🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿 ❄️🌿❄️🌿❄️🌿❄️🌿..............