‏✧  ‏✧‏  ✧ سخنی که با تو دارم، به نسیم صبح گفتم دگری نمی شناسم، تو ببر که آشنایی درِ چشم بامدادان، به بهشت برگشودن نه چنان لطیف باشد که به دوست برگشایی تو چه ارمغانی آری که به دوستان فرستی به از این چه ارمغانی! که تو خویشتن بیایی... 🍃